تیله
الان دیگه اثری ازش نیست. تیله رو میگم. یادش بخیر بچه که بودم یه کلکسیونی از تیله داشتم. تیله گنده، تیله کوچولو، تیله متوسط، تیله یه پر و دو پر و سه پر و همه جوره خلاصه. توی این شیشه های مربا کرده بودم همش رو. زیاد تیله بازی بلد نبودم ولی عشقمو تیله بود. آخرش هم همه تیلههام رو باختم.
یه سری خرافاتی هم در زمینه تیله بازی داشتیم. نمیدونم خرافه بود یا واقعا تاثیر داشت. مثلا اینکه تیله سه پر ( از همونایی که سه تا پر توشه!!) بهتر از بقیه تیله هاست. یا مثلا تیله رو باید دستی کرد! طریقه دستی کردن تیله هم به این صورت بود که یه صبح تا شب تیله رو با دستت به اسفالت می کشیدی تا رنگ و روش بره و شکلش خاکی بشه. اون وقت می شد تیله دستی!
بعضی وقتا یه تیله رو جلوی چشمام نگه می داشتم و چند ساعتی فکر می کردم که آخه این پره ای که توی تیله است چطوری رفته توش. همین فکرو در مورد موزاییک هم می کردم که این سنگریزه های موزاییک چطوری تو موزاییکه!! آخرش هم با هر مکافاتی بود تیله و موزاییک رو می شکستم ولی بازم چیزی نمی فهمیدم.
تیله من رو می بره به دوران بچهگیم. مات. یه چاله هایی بود که باید تیله رو می انداختیم توش و از اونجا بازی شروع می شد اگه یادم نرفته باشه اسمش همین مات بود.یادته؟
پستم هیچ مطلب مفیدی نداره. فقط یادآوری خاطراتم بود. همین. هنوزم تیله رو خیلی دوست دارم. قیمت تیله هم زمان ما اینجوری بود که 5 تومن می دادی سه تا تیله بهت میداد. خودتون دیگه حساب کنید چند می شه. کسی تیله فروشی سراغ نداره؟
نفر بعدی هم استاد عزیزم آسیدممد رضا فخری باشه. تصویر هم تغییر کرد! دلم خواست. +
کلمات کلیدی :